راه های ارتباطی

02146135981
09300560614

مشاوره

جستجو

آخرین مقالات

مشاوره

این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
این فیلد را پر کنید

تعلل و دلایل آن

تعلل

تعلل

همه آدم‌ها اهل اهمال‌کاری هستند.

این وسوسه‌ای است که در همه افراد وجود دارد. حتی افرادی که در مدیریت زمان و استفاده بهینه از وقت و انرژی خود حرفه‌ای هستند و بالطبع در این زمینه آگاهی بیشتری نیز دارند، گاهی کارهای خود را عقب می‌اندازند.

ما مدام ترغیب می‌شویم که امور خود را به تعویق بیاندازیم تا به کارهای جذاب‌تری برسیم.

به‌ عنوان ‌مثال، خودمان را راضی می‌کنیم که به جای اینکه مثل هر روز به باشگاه برویم، روی مبل دراز بکشیم و برنامه موردعلاقه خود را تماشا کنیم.

سؤالی که مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توانیم این تمایل را کاهش دهیم؟ و همچنین، چگونه می‌توانیم از تأثیر آن بر زندگی خود بکاهیم؟

جواب این است که هیچ‌وقت نمی‌شود میل به تعلل را از بین برد چرا که آن بخشی از وجود ماست.

آدم‌ها دوست دارند کاری که آسان‌تر است و خوشنودی زودتری به بار می‌آورد را دنبال کنند، حتی اگر انجام چنین کاری همگام با اهداف بلند مدت‌شان نباشد.

تعریف تعلل

تعلل از گذشته چنین تعریف‌شده: به تعویق انداختن کاری به خاطر انجام دادن کاری دیگر. با این تعریف، انجام دادن کاری دیگر می‌تواند به معنای انجام ندادن هیچ کاری نیز باشد.

تعلل

بهای تعلل در زندگی شخصی و کاری

قطعاً شما نیز علاقه دارید که از وقت خود بهتر و مؤثرتر استفاده کنید و کارآیی خود را افزایش دهید. بدون شک این را نیز می‌دانید که هر تصمیمی درباره نحوه صرف وقت خود بگیرید، باید بهایش را بپردازید.

مثلاً، بیایید فرض کنیم که شما باید از بین دو کار، یکی را انتخاب کنید تا انجام دهید: فعالیت 1 و فعالیت 2. نمی‌توانید هر دو را انتخاب کنید، فقط یکی از آنها. در این موقعیت، یک فعالیت بهای پرداختن به فعالیت دیگر است، یعنی اگر به فعالیت 1 بپردازید، باید فعالیت 2 را نادیده بگیرید، و اگر فعالیت 2 را انجام دهید از انجام فعالیت 1 بازمی‌مانید.

در اینجا اهمیت شناسایی کارها و فعالیت‌هایی که مکمل اهداف شما هستند آشکار می‌شود چراکه هیچ‌وقت آنقدر زمان ندارید که همه کار انجام دهید.

حالا این موضوع را در مورد تعلل بررسی می‌کنیم.

هر بار که کاری را به تعویق می‌اندازیم، انجام یک فعالیت را به فعالیتی دیگر ترجیح می‌دهیم. مشکل اینجاست که آن کارهایی که عقب می‌اندازیم، هیچ‌وقت از بین نمی‌روند.

همانجا می‌مانند و با گذشت زمان بیشتر و بیشتر نیاز به توجه پیدا می‌کنند.

بهایی که برای تعلل می‌پردازید همیشه هم فوری مشخص نمی‌شود.

بهای واقعی آن زمانی آشکار می‌شود که به خاطر اثرموجی، هرچه که بیشتر اهمال‌کاری می‌کنید، گسترده‌تر می‌شود.

این اثر موجی، درنهایت هم زندگی شخصی و هم زندگی کاری شما را تحت تأثیر می‌گذارد.

بهای تعلل در زندگی شخصی

تعلل و اهمال‌کاری می‌تواند بر چهار حوزه کاملاً متفاوت زندگی شخصی‌تان تأثیر منفی بگذارد:

  • روابط‌تان
  • امور مالی‌تان
  • سلامت‌تان
  • فرصت‌های از دست ‌رفته‌تان

تعلل

چرا تعلل می‌کنیم؟

برای اینکه کاملاً دقیق دلایل تعلل و اهمال‌کاری را بررسی کنیم، لازم است که بین خودِ اکنون و خودِ آینده‌مان تمایز قائل شویم.

آنها درواقع هم ‌زمان با هم وجود دارند، اما همیشه در تعارض با یکدیگرند. یک نوع جدایی همیشگی بین آنها وجود دارد به دلیل اینکه هر یک با محرک‌های متفاوتی برانگیخته می‌شوند.

خودِ اکنون ما جذب فعالیت‌هایی می‌شود که وعده خوشنودی آنی می‌دهند.

خودِ آینده ما به فعالیت‌هایی علاقه دارد که وعده دریافت پاداش را در انتهای مسیر می‌دهند.

مثلاً، خودِ آینده مایل است ورزش کند تا اندامش خوش‌فرم شود، اما خودِ اکنون ترجیح می‌دهد روی مبل بنشیند و تلویزیون تماشا کند.

زمانی که گسستگی بین این دو بخش از شخصیت خود را درک کنید، به شناخت کاملی از تک‌تک دلایلی که به خاطر آنها اقدام کردن را به تعویق می‌اندازید می‌رسید.

در ادامه به برخی از دلایل تعلل و اهمالکاری اشاره می کنیم :
ترس از شکست

ترس نقش قابل ‌ملاحظه‌ای در رابطه با میل به تعلل و اهمال‌کاری ایفا می‌کند.

این احساس به شکل‌های گوناگونی نمایان می‌شود، اما یکی از قوی‌ترین آنها ترس از شکست است.

ما برای اقدام به کاری تعلل می‌کنیم چون به‌شدت از اشتباه هراس داریم، یا می‌ترسیم که از اقداماتمان نتیجه ضعیفی حاصل شود.

و مهم‌تر اینکه، فرقی نمی‌کند این شکست فرضی در حضور خود یا در حضور جمع باشد.

هر دو ناخوشایند هستند و بسیاری از ما به هر دری می‌زنیم تا از آنها دوری کنیم.

ترس از موفقیت

ترس از موفقیت درست به اندازه ترس از شکست می‌تواند آدم‌ها را سست کند.

این ترس ناشی از نگرانی فرد نسبت به توانایی خودش است و اینکه نمی‌داند آیا توانایی‌هایش مطابق با انتظارات – چه انتظارات خودش و چه انتظارات بقیه- هستند یا خیر. به همین دلیل، چنین ترسی باعث می‌شود بسیاری از افراد برای اقدام کردن تعلل کنند.

مثلاً، فرض کنید رئیستان خبر از آغاز به کار بخش جدیدی در شرکتتان می‌دهد و از شما می‌خواهد که مدیریت آن بخش را
بر عهده بگیرید. فقط کافی است قبول کنید تا وظیفه جدیدتان شروع شود.

در ابتدا ممکن است به خاطر مدیریت بخش خود هیجان‌زده باشید. این وظیفه جدید باعث می‌شود بیشتر دیده شوید، استقلال بیشتری داشته باشید، و از مزایای ارتقای شغلی و افزایش عالی حقوق بهره‌مند شوید. اما چیزی نمی‌گذرد که به شک می‌افتید و توانایی‌های خود را زیر سؤال می‌برید.

آیا می‌توانید بخش جدید را به سمت موفقیت هدایت کنید؟ آیا می‌توانید انتظارات رئیستان را برآورده کنید؟ اگر لغزش کنید و بخش جدید به خاطر ضعف مدیریتی شما خوب پیش نرود چه؟

این سؤالات و نمونه‌های آن، که درستی آنها ثابت نشده، اینقدر بدتر و بدتر می‌شوند تا اینکه شما را فلج می‌کنند.

کمال‌گرایی

کمال‌گرایی یکی از دلایل رایج اهمال‌کاری است. افراد کمال‌گرا استانداردهای بسیار بالایی برای خود تعیین می‌کنند و از آن کمتر را هم قبول نمی‌کنند.

مزیت چنین خصیصه‌ای این است که شخص وادار می‌شود کار فوق‌العاده باکیفیت و اصولی ارائه دهد. اما از آن‌طرف، چنین خصلتی فرد را همان ابتدا از شروع کار باز می‌دارد.

کمال‌گرایی اول ‌از همه، باعث می شود دیدگاهی نادرستی نسبت به کار قابل ‌قبول داشته باشیم .

دوم، عادت می کنیم که هر وقت کمترین احتمالی می‌دهیم که نمی‌توانیم کاری بی‌عیب ارائه دهیم ، اهمال‌کاری کنیم .

سوم، هرچه کارها را به خاطر کمال‌گرایی‌ام بیشتر عقب می‌اندازیم، بیشتر غمگین می‌شویم. تعلل باعث می‌شود استرس و دلسردی‌بیشتر شود.

از آن‌طرف، کمال‌گرایی‌مانند نیروی اجباری شده که فرد را وادار می‌کند انجام تمام کارها را به تعویق بیندازد. سرانجام همه اینها دست ‌به ‌دست هم می دهند تا بدبخت شویم .

احساس از پا افتادگی

اینکه احساس کنید در تنگنا هستید مایه شرمساری نیست. برای همه ما اتفاق می‌افتد. وظایف و مسئولیت‌های ما گاهی به قدری روی ‌هم جمع می‌شوند که احساس می‌کنیم زیر آنها دفن شده‌ایم. کم‌کم نگرانی هم شروع می‌شود که ما را توان می‌اندازد و مانع اقدام کردنمان می‌شود.

موقعیت‌های بسیاری هستند که منجر به احساس کلی از پا افتادگی در ما می‌شوند.

بهترین مثال فردی است که به خاطر چندین پروژه‌ای که در دست دارد به ستوه آمده است. وقت و انرژی که هرکدام طلب می‌کنند در نهایت باعث می‌شود وی احساس کند با کوهی از کارهای تلنبارشده روبرو است که هیچ‌ وقت نمی‌تواند آنها را به انجام برساند.

علت احساس از پا افتادگی هر چه که باشد فرقی نمی‌کند، به ‌هر حال آن باعث می‌شود که کارهای خود –گاهی کارهای مهم- را عقب بیندازیم. وقتی احساس می‌کنیم که زیر کوهی از وظایف دفن شده‌ایم، فلج می‌شویم و به‌سختی می‌توانیم اقدام کنیم – حداقل تا زمانی که این احساس، همراه با احساسات منفی که موجب ایجاد آنها می‌شود، از بین برود.

تنبلی

بسیاری از افراد فکر می‌کنند تنبلی و تعلل چنان سخت به‌هم‌پیچیده شده‌اند که اساساً یکی هستند. در حقیقت، آنها دو رفتار کاملاً متفاوت از یکدیگرند.

در حالی‌ که تنبلی اغلب منجر به اهمال‌کاری می‌شود، بسیاری از افراد اهمال‌کار دائمی به ‌هیچ ‌وجه تنبل نیستند.

بیایید این مفهوم را با چند تعریف بازکنیم:

  • تنبلی عدم تمایل برای انجام کاری است.
  • تعلل به تأخیر انداختن کاری است.

متوجه تفاوتشان شدید؟

فرد اهمال‌کار می‌داند که در نهایت باید به آن کار بپردازد، اما آن را تا آخرین زمان ممکن به تعویق می‌اندازد.

نمونه خوب، مطالعه برای آزمون است. دانش‌آموز اهمال‌کار می‌داند که سرانجام باید بنشیند و برای آزمون درس بخواند چون در هر صورت برگزار می‌شود.

اما دانش‌آموز تنبل نه ‌تنها مطالعه برای آزمون را عقب می‌اندازد، بلکه کلاً از آن اجتناب می‌ورزد.

در تنبلی هیچ قصدی برای توجه به کار موردنظر و انجام آن وجود ندارد – نه اکنون و نه هیچ زمان دیگری. انجام کار مستلزم تلاش است که چنین چیزی برای فرد تنبل ناخوشایند است.

انتقاد درونی

خودگویی منفی، یا انتقاد درونی، یعنی اینکه خودتان را خوار و کوچک می‌شمارید. توانایی‌ها و مهارت‌های خود را کم‌ارزش تلقی می‌کنید. در موارد افراطی، تحقیر خود چنان بزرگ می‌شود که چنان به توانایی‌های خود شک می‌کنید که اصلاً دست به هیچ اقدامی نمی‌زنید. در حقیقت، ایمان به خودتان را از دست می‌دهید.

خودگویی منفی به معنی خودتخریبی است. این کار به منتقد درونی که همه ما داریم اجازه می‌دهد بر اعتماد به ‌نفسمان تاخت ‌و تاز کند. متأسفانه، این پچ‌پچ‌های منفی منتقد درونی معمولاً اشتباه هستند.

در خوش‌بینانه‌ترین حالت، حتی اگر هم درست باشند بیش ‌از حد بزرگ‌ شده‌اند و لازم است درستی آنها را بررسی کرد.

حالت مشابه آن این است که افسار افکارتان را به دست منتقد درونی بدهید. این کار، قطعاً نتیجه‌ای جز تعلل نخواهد شد چراکه تماماً با خودشکی پر شده‌اید.

خودتخریبی باعث می‌شود فکر کنید این سرنوشت شماست که شکست بخوردید. درنتیجه، برای اینکه اقدام کنید مردد می‌شوید چون به توانایی خود برای انجام مؤثر آن کار اعتماد ندارید.

قدرت تحمل پایین در مقابل ناملایمات

آیا وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی‌روند به ‌سرعت درمانده می‌شوید؟ آیا آماده بروز خشم و ناامیدی هنگام مواجهه با شرایط نامساعد هستید؟ اگر چنین است، ممکن است این احساسات ناشی از پایین بودن آستانه تحمل ناامیدی است.

آستانه تحمل ناامیدی پایین نوعی طرز فکر است که رویدادهای ناگوار را خیلی بدتر از آنچه واقعاً هستند تصور می‌کند.

فردی که نمی‌تواند اتفاقات ناگوار را تحمل کند، ناخودآگاه سعی می‌کند از هر موقعیتی که شاید منتهی به نتیجه‌ای کمتر از حد ایده آل بشود، دوری کند. کارها برایش بیش ‌از حد سخت می‌شوند. مسئولیت‌ها غیرمنصفانه به نظر می‌رسند و پروژه‌ها غیرممکن.

تردید از اینکه چگونه (یا از کجا) شروع کنیم؟

آیا سناریوی پایین برایتان آشنا به نظر می‌رسد؟

اندازه یک کوه کارِ انجام نشده دارید. لیست کارهای در دست اقدامتان چنان طویل و طولانی است که می‌دانید هرگز نمی‌توانید تمام آنها را انجام دهید. در این ضمن، وقتتان هم کم‌کم دارد تمام می‌شود.

شما از پا افتاده‌اید. کلی گزینه رو میز است و نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید.

به همین دلیل اهمال‌کاری می‌کنید. از مشکل دوری می‌کنید، و فعالیت‌هایی را پی می‌گیرید که امکان تعلل را برایتان فراهم می‌کنند. حتی چون بعضی از این فعالیت‌ها خوشنودی آنی به همراه دارند باعث می‌شود خیلی بیشتر مطلوب و خواستنی باشند.

از این نوع فعالیت‌ها می‌توان به خواندن ایمیل، بررسی شبکه‌های اجتماعی، نگاه گذرا به تیتر اخبار، بازی کامپیوتری، یا تماشای ویدئوهای یوتیوب اشاره کرد.

عدم توانایی برای تصمیم‌گیری

دودلی بزرگ‌ترین عامل عدم توانایی برای اقدام است که ما را فلج و حرکت به سمت جلو را غیرممکن می‌کند.

کارها و پروژه‌ها همین‌طور به تعویق می‌افتند تا زمانی که موفق شویم از این چرخه تصمیم‌گیری خارج شویم.

تقریباً هر اقدامی که انجام می‌دهیم قبل از آن، گزینه‌ای بین دو یا چند انتخاب بوده است.

وقتی به این چند راهی‌های شناختی میرسیم، قبل از قدم گذاشتن در هر یک از آنها عمیقاً می‌اندیشیم. این یک روال طبیعی و سودمند است که به ما کمک می‌کند گزینه‌هایی را انتخاب کنیم که از همه بهتر اهداف و شرایط ما را تعریف می‌کنند.

اما بعضی از افراد در چرخه تعمق گیر می‌افتند. آنها اسیر مرحله تفکر عمیق می‌شوند و هرگز موفق نمی‌شوند از بین چند گزینه‌ای که روبرویشان است یکی را انتخاب کنند. دودلی آنها همواره سبب می‌شود کارها را به تعویق بیندازند. در موارد حاد، در غیاب محرکی که به اندازه کافی وادار کننده باشد – مثل تهدید رئیس برای تحویل به‌موقع کار – تعلل و اهمال‌کاری همیشگی است.

 

کلمات مرتبط :

مرکز مشاوره در غرب تهران – بهترین کلینیک روانشناسی در تهران – روانشناس خوب در غرب تهران – بهترین مرکز مشاوره در غرب تهران – مرکز مشاوره در جنت آباد

مقالات بیشتر

اختلال نافرمانی مقابله ای

اختلال نافرمانی مقابله ای

0
اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) یک اختلال رفتاری دوران کودکی است که با الگوی مداوم رفتار نافرمانی و خصمانه نسبت…
پارانویا

پارانویا و علائم آن

0
پارانویا به بی اعتمادی شدید و غیرمنطقی یا سوء ظن نسبت به دیگران اشاره دارد که اغلب با این باور…
اختلال هراس

اختلال هراس

0
اختلال هراس یا حمله پانیک نوعی اختلال اضطرابی است که با حملات پانیک مکرر و غیرمنتظره مشخص می شود. حملات پانیک…
مشاوره تحصیلی

مشاوره تحصیلی

0
مشاوره تحصیلی نوعی راهنمایی است که به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا چالش‌ های تحصیلی را که در برنامه تحصیلی خود…

مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست